رسته‌ها
فردا بآغوشت باز خواهم گشت
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 16 رای
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 16 رای
بریده ای از متن کتاب:
چه سخت است که انسان شاهد قماری باشد که در آن زندگی او برد و باخت می شود. چه طاقت فرساست نشستن و دیدن که وسایل تکه تکه کردن او را فراهم می آورند. به من قول بدهید که در پایان این داستان بر من لعن و نفرین نفرستید. به من اطمینان بدهید که حوصله و تحمل این راز عجیب را داشته باشید. فقط در آن صورت است که می توانم برای شما بنویسم. تلخ و اندهگین، زشت و نفرت انگیز، شیرین و خیال انگیز، لطیف و فراموش نشدنی بنویسم... گوش کنید:
من همیشه در زندگی خود انتظار حوادث عجیب و بیهوده را کشیده ام. من همیشه گمگشته ای داشتم؛ اما باور کنید که هیچ وقت نفهمیده ام انتظار چه را می کشم. هیچگاه نفهمیده ام گمگشته من کیست؟ شاید دیوانه ام بخوانید و شاید ابلهم بدانید؛ اما من در سیاهی های خیالم، در گوشه دل تهی و شکسته ام همیشه منتظر بوده ام تا دختری از فراز ابرها به سویم آید. دختری که لبخندش شرنگ زندگی در جام تهی دلم بریزد و نگاهش جان خسته و فرسوده ام را راحتی بخشد و بالاخره آن روز فرا رسید...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
139
آپلود شده توسط:
محراب
محراب
1399/07/27

کتاب‌های مرتبط

شهر باران - جلد 1
شهر باران - جلد 1
3.5 امتیاز
از 24 رای
نوش
نوش
4.4 امتیاز
از 28 رای
زویا
زویا
4.4 امتیاز
از 72 رای
عشق ژنرال
عشق ژنرال
4.6 امتیاز
از 190 رای
Mathilda
Mathilda
5 امتیاز
از 2 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی فردا بآغوشت باز خواهم گشت

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
فردا بآغوشت باز خواهم گشت
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک